ازسینه یِ مرد بلند که شدم خواب صبحش گرفته بود
پا از دامن عبور دادم
به لب رنگِ میل او گرفتم واز شبِ لای یقه اش خط چشمی کشیدم که نپرس
توی معدنی روی میز درازتر می رسد قطار
به نظرِ ایستگاه
بوی یقه به هم ریخت تعادلِ جهانِ ما دو تا به هم می آییم
بعد از نیمه شب شنید واگنی مست خورده بود
تو من شدی من تو شدم تو من من مَنگ شدم
به خاطرِ آفریقای اطراف اندازهِ گرسنگی اش نه تا به حدِ برآمدن شکم و لب های درشت درشت خوب می چیند
از بس پدرش رفته بود هند تا عصرجمعه المبارکی دارو بیاورد
تبِ خطِ دویست وهفت دارد مــــــی کُشد ریل مزه ها را زیرِ ابرو
هیچ نظرِ سوئی استفاده نشود
خوب بودی .........
سلام دوست عزیز! با مطلبی پیرامون همجنسبازی و غزل پست مدرن به روز کردم در ضمن یک شعر جدید هم زده ام! منتظرم...
سلام ...زیباترینی بود که من اینجا خوانده بودم ....چقدر اشناست قبل هم خوانده ام ؟ یا خوانده بودی؟......
سلام. این هم یک پک زنانه
سلام ساجده
من تازه دارم وبت رو میبینم خوبه تلاش کن از شعرای بچه های مترجم هم استفاده کنی
به ما هم سری بزن خوشحال می شم
treeman.persianblog
مرسی
سلام .فکرکنم قبلااین شعرروخوندی .حداقل شایدیکسالونیم تادوسال پیش درانجمن.وهنوزهم قوی.به روزم ومنتظرنقدونظرات.آسمانی باشی.
قشنگ بود. منتظر بعدی هستم.... بندرعباس سیتی آپدیت شد.
می دونی ! چون این یک کمی قدیمیه . یا من حس می کنم اینطوریه ؛ با اون خطی که من گرفته بودم وداشتم باش پیش می رفتم یک کمی فاصله داره . چطور بگم . مثل اینکه وسط دویدن برگردی پشت سرت رو نگاه کنی ببینی بقیه چقدر بهت نزدیک شدن...
سلام. چه چیزی بود. حالا یا خوب فهمیدهامش و یا اصلا نفهمیدهامش. در هر صورت یکجوری دست دادیم به دست هم -من و این شعر- که یعنی.... نمیدانم....