هفت از پا در کرده

تا رفت به جنگ برگشت بخورد     بچه هایی بزایم  سه سر

خبرت نشود هم برنگردد سرت

دست کنم در گردن مرد بلند یونانی   با چشم ریز جلبکی پر از هیز

ترش در پوست گردو   دلم دیدن عوج پسر عناق داشت    

دراز به سه هزار و    سی و    سی و    سی و     سه گز

دست در انار   با سه هزاری سال

لای دهان پاره ای گوشت از شکافته ی  گوش ناقه ای    چه قدر     

لا      لا     در آورده باشم

از ترکیب چند صد ورق پشت عادت ها

پسر خوش تراش عربی را دو  بار دیگر زائو شوم    یک سر بیاید  تو ات نیاید

خبر صبح دهان هم سایه  با چشم پکیده    پرتم می گیرد     بالا سر دنیا

روی باد از پرده برداشته    حرف کدام تا درخت     باد داد مادگی را رطب شود    با گندم های کُتیده

توی حلقم نگاه کن     ریزه درخت شده ام   در دهان خاک کرم دار

هر کودی بخورم     چله شوم

کسی نفهمید شب توی قوطی بیا       زیر سیبی درخت    قرارم بگیر     

 روی پر از بوی چمن

به پا نیفتی      دره ام     تو کوهی     خنک برف داری

فکر کن   ساعتی است پسر زائیده ام

پدرش از اول مرده دنیا آمد   

گذاشتش برای جاشویی خدایی که هر غروب ماچ می فرستاد تا بزرگ شد

از رفت پشتِ چشم

یک کس دارد نگاه می کند   با پوست نتراشیده ی دور دهان 

دست در خمیدگی گردن   بلند کند  نمی خواهد

زبری چانه   مامن خر باگوش کری است    به دندان کشیده

بخوانْ    به حل شدن پدیده ی وسطمان     شباهتْ     او بدهد در تمامی   

با موهای کاملا  زیاد فر. 

 

حالا چی تم

تنور بز خاله شکم بین مجاهدی است خلق شده از دیوار های بلند     

 نه برای ترشح ماده بو به هر چه خوشی

در اغفال ملائکه     شکل زنگی درخت برده در خلوت پای مردی

به گودی زن  می  افت دارد

با دینی درس خواندن پر از تخمه دان لرز وهودو بیرون شد از راه به راه یقه به تو بسته        راست بگیرد

هفت سری جهندم به کار نمی افتد  از خیلی نره گی دارد تباه به حیات بستن در سهم ضایعات

مسلم نیت خالیانه جور نمی کند      بوی درنده آن جایم را بالا می آورد      

 به دور های لذت از آب ریزی  می شد کنترل از دست دقیقن جا به لای مختل      

 مانند کند از پشت بلندی به جایش یخ جانمان گرفت

طاهر از نزدیکی ها       می تواند دلاکی که دیده خوابی ده ایم    

چند ظرف ببرد به اتاق گرم تر از تنگ با اذدحام

انگشت ها در هر جای بستان پستان را بگیرد        سنت مالکیت به ارجاع ساعت ها دست خط به درآنم

استخوان مچ بستگی به زبر آرواره زیر دامن را برای هر نفر از خرماها هکتاری پر شاخ داده در تقسیم سرخ اب  رعایت اصالت به نظرم برای رشد تولیدات داخلی           لنگم را هر جا گرفتی چالش سبزی بده       

دور از اختیارات نمد پوش     در فصل دسته بندی به نقش تازه چرا

هیچی تم

که چی تم