نطفه ی ترا نه خورده مطلوب سر انجمادم به توضیح اینکه
در تعداد زیادی تو حالت عمومی ام
مرده ی تو سودانی ها درازی و سیاه چیز
طالب ساق سفید سبز با مخلفات اجزای اشاره زاه یافت به بافت
سنگ چینی بر باد تیری بارم به روی ریش شیخ دسته بلند تا انحنای کمر
بهر تو اندرهنهی دشتی با گو زن شیر خوار در دامنه ها به کنارم گیر
پر شیب بی دندانه دور از دور گیری های مداومت
باکتری های مرغی سر ساز کرده
لا میان هر چه در اختیار چاره شکنی به دو تا یک وقتی تنها کنیم
از نه تا یکی تو صورتی جمع بسته
از گوارش تو در تو شبی بلند سپری ام به وسعت همه مرد های منی به دام
آتش زیز چش مونت ریزم کن به غلتی
با صدای جیر دره به شاش تمام فصل
خواندم...نظر همان...
خوند...........
اگم ای چیزا تا کی ادامه ایشستن ؟
کمی هم بری غزل بگی بد نینن!!
با مطلبی تحت عنوان «آخر بازی» و کلی لینک و مطلب به روزم... حتما سر بزنید!!
سه بعدیم امروز دوچرخه خرید تا ماشین فکر نیاز است.
خواندنم یک کلیک می خواهد.
سلام ...
دوشنبه گذشته نشستی در باره زن و ادبیات فارسی در فرهنگسرای هاشمی با حضور پگاه احمدی و جند نفر دیگر بود.صندلی به طرز زننده ای زیر من نماند....
عجب؟اینجا هنوز پاییز است !!
سلام ...خواندمت ...بهتر بود
سلام
بعد چند کاری که به دلم ننشست این یکی شاهکار بود به نظرم /حدی از تلاش به نظرم لازم است برای مخاطب که کشف کند آنی که توی شعر هست / تو این شعر این حد به خوبی رعایت شده
سلام وبلاگ تان چه زیبا شده موفق باشی
سلام ، (( به روزم من اگر اهل نگاهی / ازین سو سر بچرخان گاهگاهی ))