کیسه به خواب نمی رود صبح نکن از گردن گیری پر تناوب باکره
می آویزد برای تا مدتی در دید تو بسته دارد دور تر از گم گار شدن برا نوشت کردن خیلی خوبم با درد آمد آنکه همه چیز بگذرد به حال خود ببرد لندنی دور تر چند تاست به والم به جهنم دور از جان شما سرد است زمین و آسمان در میانه سنگ پر آورد به میل سلیمون نبی مورد علاقه سر شانه ای چار پر ریخت زیر تخته سنگ ی آماده ریز تخت دو نفری در لحاظ است که به واجد شرایط تنگ می کند از هم گیری سقوط به ارتفاع او حدی است متجاوز از رشد سیه موی سینه یعنی پا بر شانه
به هیئت کوه سر به زیرم و افتخار دارم به انجام شما .
شادی دنیا وبرکوه بودن ارزانیتان جاودانه .
از مهر بانی در هیئت صحرای یت خوش به حالمی و تشکرات فر آوان مرسی تم تمام
خیلی سرد است با درد که دور از جان تو باد و بودای هر چه باداباد.....و احساس می گیرد
بی درد بمانی شاعر.
سلام .. هی بهش اسرار کردم باهام بندری حرف بزنه نزد .. حالا هم واقعا توی خوندن متنهات به مشکل برخوردم!!!!!!!!
(شوخی بود!!!!!!)سلام خانم کشمیری .. خوشحالم زمانی دست داد برای دیدن دوستان پس از دو سال و اندی و اینکه اندک بود حسرتی بزرگ در دلمان گذاشت... به بچه های انجا سلام برسانید .. به امید دیداری همخانه شعر و داستان و .... یاحق!
شاهد از غیب رسید این متن مثال خوبیه برای اون چیزی که من نوشتم لذت باختن
به روزم با درد درد درد درد
درد درد درد نشانی چرا نداری ...
سلام
سا جده خانم
از بس سهیل شده ای به غر یبه ها می مانی
می مانم تا سهل شدن و می بخانمت
سلام! خوبی پرتقال؟ اینو خوشم اومد با همه لالیش زبان بسته شیرین بود میل سلیمون نبی مورد علاقه سر شانه ای چار پر ریخت زیر تخته سنگ ی آماده ریز تخت دو نفری در لحاظ است که به واجد شرایط تنگ می کند از هم گیری سقوط به ارتفاع او حدی است متجاوز از رشد سیه موی سینه یعنی پا بر شانه
زبان شیرین بسته لال چون نمی گوید او بداند
سلام عرضم به حضور شما که لینکش به اسم اکبر سردوزامی در وبلگ هادی است که یک قسمت دارد به نام یادداشتهای پلنگ خانم
اگر پیدا نکردی در خدمتتان هستم شماره تماس از شما ندارم
پیدا شد ... بماند
باش تا نفرین دوزخ از تو چه سازد / که مادران سیاه پوش داغ داران زیبا ترین فرزندان آفتاب و باد ، هنوز از سجاده ها سر بر نگرفته اند...
من هم بزنید خوشحال تر سر می شوم از داستانی که هست نه البته اینقدر که شما
اروتیکش یه خورده زیاد بود و پیچوندی حسابی مخاطب را
سلامت
البته که سهیلت توانم خواند که گاه گاه به جلوه در آیی با طراوت کلام به زبا نی که دل نشین است
سلام .... خانم کشمیری .... با یک داستان به روزم...
هستم
dooste aziz be in weblog yek sari bezan www.bahat.blogfa.com
بابا من حاضرم پول تو جیبیم رو بدم یه مترجم بگیریم نوشته های ساجده کشمیری را ترجمه کند برای عوام.
سلام با تشکر از زحماتتون اگر فرصت داشتید یک سری به این ادرس بزنید مطالبش بسیار جالبwww.alcoran.blogsky.com
سلام ،
در بار گاه عشق شما بار یافتم
دل را درین بهشت گرفتار یافتم
با این که چهره های مجازی ندیدنیست
شادم ازین که فرصت دیدار یافتم
کودک ماهیگیر
با دستانی مثل پلاستیکی پر از آب
نرم فرو می رود
کمر تا آب
زن
توی ماشینی که/ درد /
شانه های کاگران آلمانی
روی آسفالت می ریزد
چیپس می خورد
نمک
توی دهان دریا
کودکی کودک را بزرگ می کند
توی دهان زن کوچک
منتظر حضور تان هستم. با یک شعر.
نظری ندارم که فقط می خواستم عریضه یک سری زده باشم . راستی اینو یادم اومد:در بیشه زار یادهها تنها ی تنها
افتاده بودم بار در دست
در آسمان صبحدم ماه
می رفت سرمست
چه قدر خوش به حالمی نمی دانی