بیشتر دقت کن مرد ام خانه نیست
بچه با بچه در حالتی ازبازی
دیوارها هجوم نکن تا به شنوم در دیدن لب هایش از چه بازند درد دارم برای هر روز پسر آوردن تو بمیرد
در جاری گلبولها هورمونی میل نمی دهد
در فراهم آورد دختر نیستم
پسر هایم که تمام شد
آتش بس است
چه قدر خون بدهم پسر بیاید از لایم
چند چرخ خورده باشد دایره از شکل بدهد ازلایش
قد نمی دهد کشی ده اش به ایستاده ی سلاح
شبیه سازی است
مادر جهان در آورد لوله هایم را می بندم
خاب دارم در آغوش پسر هایم تنم
یا علی دست تو چه کوتاست
خانه ام دیوانه خانه ای از تو را به نو به نو شدنی های شعرهایتم تنهاتر تر زبان آمده زیبا آورده ای... با این همه حال دستی به خوابی سه باره بیاور نه تکرار که انکاری ست بر سیاه واژه ات دختر. در راستای ضمن زیبا تر بوده خوانده ام تا پیش نسبتی... به بلندی های پیش رو موفقی اتت... سر سبز و آفتابی
مرسی تم از سر آمد سه باره گی
مثل مثل (مثل) دیدن تازه کن به روزم
مثل مثل (مثل) در من هم دیدن تازه کن به روزم
سر به تلاطم روزگار تا شاید روزی سر بر آورم به شعر از شوق عشق نه از شنیدن ... دوباره ـ دوباره حرفهایی که شاید کلامش را به عاریت می گیریم نه تنها بلکه با ازدهام گلو بر سکوت ناگفته ...
سلام! میدونی این کارهایی که اخیرا تا حالا دوتا ازت خوندم به نظرم متعادل تر شده زبانمت یعنی فقط گیج حوردن نیست یعنی این که الان من یه چیزایی هم دستگیرم میشم با همان لذت ژیشین و این یعنی خوبه ایول! شاد باشی
سلام عزیز!
با مطلبی نیمه طنز ـ نیمه جدی تحت عنوان « منتقد یک دقیقه ای» ( آموزش نقد به شیوه های کلاسیک و پست مدرن) به روزم...حتما سر بزنید
سلام بر ساجده
از کامنت ممنون
شعرت را آپ کردم بخوانم
من هم به روزم
قربانت
سلام
دارم فکر می کنم تغییر نحو زبان تا چه اندازه به ساحتهای شاعرانه رسیده است
دارم فکر می کنم جانشینی گلبولها به جای خون چه اندازه هورمون را راه می برد
دارم فکر می کنم اگر چه سطوری در خور دارد اما ....
سلام با یک شعر تازه منتظرم...
سلام / مرسی
این روزها بدجوری سکوت در حلقومم سوت می زند
و شعر رخ نمی ماید این شب شبگرد هم مرا تمام شب کرده
با تمام خسته نبودنت زود شروع کرده ای بعد از انهمه کوه به نوشتن
با عرض یک خسته نباشید مودبانه در اولین فرصت آن چه را آن روز در گفتگوی کوتاه ما در ایستگاه قطار گذشت در وبلاگ قرار خواهم داد کار اخرت هم ....قشنگ بود
HAD BORIDANHAYE NA KAFI!...ETODE KHOBIST!
سلام! من رو این شعر نظر دادم پس کوش؟ من با روزم
ساجده کشمیری سلام
اسمت واسم آشناست
بگذریم ... کارت رو خوندم
ایراد که ...همه کارها دارند ظاهرا هیچ اثر نابی وجود ندارد
به هر حال موفق باشی
با عشق و ارادتمانی
خانم کشمیری سلام
کارتان را خواندم فکر کنم در استفاده از این زبان منحصر به فرد به تعادل نزدیک می شوید نمی خواهم بگویم که بهتر است ...به نوع روایت در کارهایت نیز باید اشاره کنم من نوعی تکرار ودوران را می بینم فقط کافی است تعدادی از کارهایت را پشت سر هم خواند آنوقت خودت هم می دانی...
خیلی مرسی تم یداله جان از سر آمدن و وقت به کلمه دادن ات
سلام خوبی
سارا جان جات خیلی خالی http://gonjeshkakeashemashe.blogsky.com/ می خونمت راستی ار شب شعر چه خبر
در به زودی که آمده ام پی گیریم با محمد در راستی فردا می آیی به بینمت کنم ها
و به بینمت می کنم
سلام,خواندم خوب بود اگه ممکنه به من هم سر بزنید و پیام بزارید.راستی اگه ممکنه لینکمم اضافه کن
سلام ...
از نظرتون در عروض متشکر /
اما رو به سطرهای طلایتان افقی میشوم بی غروب تا خاکسترهایم شاید فردا در سلولهای خاکستری بتکاند دامنی
و دستی بلند بلند خندد به خندق شاید آن موقع خاکی به سرم گیرم .... اصلا گیرم که بشه . واسه کی ؟
به شه برای همه چیز های داشتی دنی حتا خاک و سری که به موقع افقی می شود و ...
اشکم دراومد
هی چی در آمدنی تر از اشک نه باشد آبش به بردت
مرسی تم از سر آمد کشی بلندای کوه آوردی