فرو شده گی های خوبی برا انگشت گذاشتن هست که ضمیر بر جسته ی میخاد

 

آن قدر خاب است که به شب نمی رسد    

مناسب لب گیری ایستا

در زیره های زمین     

بالای یازده فکر می رسد وا جد بلعیده شدن

 

 

لندن تماس گرفته

شرایط زلف تاب دار را می فهم اد

و قرار دارد

پایم برسد بندر

جوراب های سوراخ را در آورده زیر باران

روز ام می رسد

بسیار باریک  

مترصد بیرون از بستر اندیشه شدن

 

 

مدتی   گذشته از فصل جفت گیری

نمی دونه با تصویر اش چه خبری رو قطعی می کنه

ناتینگهام

همه اش رو از بی بی سی نه شنیده بود گرفت

چوب ساز دهنی

سوراخ های بی شماری رو می بنده

 

 

به تعداد مصیبت های رخت خاب

در مثل پیری باد به هوایت ام سرو ته جانب شهر

به گیر متعاقبن در حال نشسته گی بلند گیر

 

 

من و قلم و هر چه به نویس دارد من به والنتاینی که خنده اش نمی گیرد

 

 

نه باش

به

ریخ

ته یه

ک

ل

مات

که

می

آ

ید

یدی از

د

هان

باز

هر

چه

می

ری

زد

زیر

تر

می

ر

ود

چه می روی بر من ریزآن

در خاب نمی گذارد ام همی تو 

 

من واقعیت کرده ای دارم با پوست کنده شده در سه چشم در هم

 

نه باشد هم باشدی دارد دار دار

 

می خاهم خود ام را به سوزانده باشد

و عذاب از لب به گیرد جهنم باکره
از تخم ریزی من زیاد
ها
به اورس ها به گو
باد
به چه شرطی نمی گیرد گوش همی سرخ
ب
ا افتادن از نیروی جاذبه زمین و بار قلیایی فراوان

فرو به کش  

تخلیه یک حیوان علف با خور های اضافه در خاب است که پر از کیسه ی آب دار می ترکاند

جمهوری خاموش زنی

گرسنه تر به کش مصیبت هر چه خدای خاب آلوده

خاب های شیطانی را به تر از قدیسه می بی نی تا

از مناجات زیر حمام را شبی با لخت به دوش کشانی ده   

کاشت کن