من واقعیت کرده ای دارم با پوست کنده شده در سه چشم در هم

 

نه باشد هم باشدی دارد دار دار

 

می خاهم خود ام را به سوزانده باشد

و عذاب از لب به گیرد جهنم باکره
از تخم ریزی من زیاد
ها
به اورس ها به گو
باد
به چه شرطی نمی گیرد گوش همی سرخ
ب
ا افتادن از نیروی جاذبه زمین و بار قلیایی فراوان

فرو به کش  

تخلیه یک حیوان علف با خور های اضافه در خاب است که پر از کیسه ی آب دار می ترکاند

جمهوری خاموش زنی

گرسنه تر به کش مصیبت هر چه خدای خاب آلوده

خاب های شیطانی را به تر از قدیسه می بی نی تا

از مناجات زیر حمام را شبی با لخت به دوش کشانی ده   

کاشت کن

 

نظرات 13 + ارسال نظر
گن جیش کک سه‌شنبه 17 بهمن‌ماه سال 1385 ساعت 06:50 ب.ظ http://gonjeshkakeashemashe.blogsky.com/

دست های رزیده درزیر استخوان -خواندم فریاد بکش ترسیدی دروغ بگوید صدای که از ته من بود ... ..
فلش بک :ازرویاهای پادگانی باگیت های درپا

خوب شده بود گاهی از چشم ها که فاصله بگیری بهتر می بینی وبعضی اصلا دید نمی آید...

کی به بی نم ات

حسین شکر بیگی چهارشنبه 18 بهمن‌ماه سال 1385 ساعت 10:37 ق.ظ http://sedaaa.blogfa.com

سلام! من سعی کردم یه چیزی تو ذهنم بسازم و مطمئنم چیزی نیست که تو ذهنت ساختی باالخره هر کی روایت خودشو می سازه

امیر خالقی چهارشنبه 18 بهمن‌ماه سال 1385 ساعت 11:54 ق.ظ http://www.bekhon.blogfa.com

سلام / پیامهایم همه سیاه و آه تنها واژه ای سر خورد بر داسهای سرخ بر چکمهای چکش ... منتظرم . درود

ع.ر چهارشنبه 18 بهمن‌ماه سال 1385 ساعت 03:01 ب.ظ http://short_poems.persianblog.com

سلام...
قشنگ بود...
اما یک گسستی در کار هست که کار رو کمی غریب میکنه...
نمیدونم از چیه... یعنی سوادم نیکشه...
فهمیدم بر میگردم...
موفق تر باشی...

خوب است است مرسی اتم از دقت ات

فال اوده چهارشنبه 18 بهمن‌ماه سال 1385 ساعت 04:28 ب.ظ http://www.faloode.blogfa.com

می خاندم که ماند نیمه کاره متن. آمدن خاهم کردن و خاندن.

ترا هم مرسی اتم وقت داد گرفتی

میثم ریاحی جمعه 20 بهمن‌ماه سال 1385 ساعت 01:09 ق.ظ http://www.sharveh.blogfa.com

هو / رویت شد ... دوست عزیز !

شهرام جمعه 20 بهمن‌ماه سال 1385 ساعت 04:52 ب.ظ http://www.shahramclub.blogsky.com

سلام من که هیچی نفهمیدم فقط ا ینو نوشتم

بگم اومدم

موگ شنبه 21 بهمن‌ماه سال 1385 ساعت 09:50 ق.ظ

سلام

بهتر شده از این کار های این چند وقت تان.


ولی برای من این پاها اضافه ی نچسب بر متن است..شاید هم نتونستم به فهمم..
موفق باشی و خوش ..

دمدمی شنبه 21 بهمن‌ماه سال 1385 ساعت 05:32 ب.ظ http://daam.blogsky.com/

این فقط منو به یاد نیوتن و هوا انداخت. سیبی که تو سر نیوتن خورد و کشف جاذبه و ایستادگی در مقابل کلیسا و از اون طرف سیب بهشتی و خوردن و راندن شدن و کلی توهم دیگه....

حامد شکوری یکشنبه 22 بهمن‌ماه سال 1385 ساعت 09:47 ب.ظ http://adabformat.blogfa.com

خانم کشمیری سلام / باید شعر شما را چند بار دیگر بخوانم تا برایم ملموس تر شود / یا حق

گن جیش کک یکشنبه 22 بهمن‌ماه سال 1385 ساعت 09:53 ب.ظ

ساجی .. من دل تنگتم




.

فرشید دوشنبه 23 بهمن‌ماه سال 1385 ساعت 11:51 ق.ظ http://tanzkooh.blogfa.com

والله ساجده خواستم چیزی بنویسم از جنس کل کل
اما چون ترسیدم استنباطم غلط باشه گفتم باشه در خلوتی
ضمنا از این عکس هم عصبانیه ام گویی...باشه تا در خلوتمان

شاه رخ دوشنبه 23 بهمن‌ماه سال 1385 ساعت 01:00 ب.ظ http://roospigari.blogfa.com

من قبلا ْ‌اینجا چیزی ننوشتم ؟ یادمه راجع به عکس یه چیزی گفته بودم !‌لابد یادم رفته ثبت اش کنم ،‌ در هر صورت عکسی که زدین قشنگه و شعرتون ارزش دو باره خوندن و دوباره لذت بردن داشت

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد