در تعریف کلمه آن قدر می آمد ام که پا در رکاب ام می کشید همی چرخ
همان تور که نمی بی نی
چرخ به خورد شد ام تا پا گذاشتن در رفت و آمدن دهان های باز
نمی شنوم جز بادی که دهان را کج اکی میل دارد می خورام
به تنه
به جهت ما سوا به ما دو راه داشته باشیم گرد در آخر سر سر آمد و ما یحتاج شکم
هنوز ام کمینه تا کفایت را کلمه به لا کام ته به زند
عصر است سوار بر عابر چرخ است در سر در تکان و ما توان
دریده ی شب از چراغ های وست راه می رسد در خنده گی نیمه ماه
بر می گرد ام در لب و زاویه های سیاه با رکاب روی ۸۰ تا ۵ درجه
هنوز تو پرتغالی هستی ای شیطون. ولی آخر جمله سازایی.دمت گرم.
چرخ است در سر
سلام
هر چه ته بزند این شکستها
ایرانی هو ش نگ و شکسته می شود در لای تاریخ
هنوز زنده است زبانت
و می جنبد و می جنبد و صادقت می خواهد چاقو کشی با قلمی که بزرگت کرده
...
به خون بخون
اخبار نمایشگاه کتاب / امروز سومین روز است
کتاب شما نیز آنجا با اسمی از پشت افتاده تا شود
ممنون
من هم خوندم
منف ات چه دارد این زبانی که تویی؟ پارسی زبان به کودکی ات پا به پا بردی مامان . کوههای ایران زمین تو را به بیراه زمین افتادی گم نشدی کوه فهمید زبان تو لج کرد . به سامان شو!
سلام
سلام عزیز
با خبر ششمین جشنواره ی دانشجویان علوم پزشکی کشور
و
یک غزل مثنوی
<<< به ررررروووووووووووززززززززززززممممممم >>>
و
منتظر نقد و نظر تو
ماه پر است . آسمان ستاره ندارد . من با همین جمله ساده واقعیت را بیان میکنم اما تو با هنرمندی همین را می گویی اما ذهن آدم را به چالش می کشی . هنوز هم فکر میکنم اگه این دستور زبان مستعار را کنار بگذاری موفق تری .
دارم سرپهنه گی را میخانم . امیدوارم اون نوشته های روی پناهگاه فلزی شیر کوه که هر دفعه می بینم لجمو در میارن کار شما و دوستانتون نباشه! اگه هست بهشون تذکر بده با خودشون اسپری رنگ به کوه نبرن!
حالا که به کلمه رسید یعنی کار ماست در و دیوار و ... ممنون از خوندن ات
نوشته ها مال همشهریهای شماست و هم از آن رودانیها سند هم دارم (عکس گرفته ام). حدس نادرستی بود .بر من ببخشا!
می تواند باشد جای انکار نیست ما که نه بود ایم دیدم شان می گم شان مرسی تم
همیشه از این نفس های تند می آید و میرود من می گذرم چون رود خانه ای که از شیب گذشت آبشاری عظیم ساخت تا دریا رفت ولی ماند !
دهن ها کج سنگ لاخ ها را چه کنم ! ؟ چه بگویم ؟ چرا بگویم ؟ هر چه هست هست سختی و نرمی و طهارت و نجاستشان ارزانی خودشان باد که ساختند چنین .... من میگذرم ! ! ! رودخانه وار میگذرم !
ماه را چشیدی .... خورشید را بنگر با رکاب روی ۸۰ تا ۵ درجه !
موفق باشی
از اینکه بعد مدتها به اینجا اومدم خوشحالم باید حسابی بخونم و برگردم من هم با یک کار جدید به روزم. بای
ساجده به خواندن اتوپیا بیا
با عشق و ارادت
کشمیری عزیز سلام
از اینکه گهگداری سری به من می زنید سپاسگذارم
شاد زی و مهربان
با ارادتی دیگر
مانی
ممنون برای اینکه طعم خوش پرتقالت بوی دود سوختگی های این سوخته را کمی تسکین داد !
سلام بر کش میری خانم :
الهی کش بیای اما نمیری . خوبی خانمی . یه سری به ما بزن
دوچرخه سواری و پرتقال خوردن..حاصلش شاید اینگونه شعری باشد..شاید
سلام
کتاب رسید
ممنونم