حالا چی تم

تنور بز خاله شکم بین مجاهدی است خلق شده از دیوار های بلند     

 نه برای ترشح ماده بو به هر چه خوشی

در اغفال ملائکه     شکل زنگی درخت برده در خلوت پای مردی

به گودی زن  می  افت دارد

با دینی درس خواندن پر از تخمه دان لرز وهودو بیرون شد از راه به راه یقه به تو بسته        راست بگیرد

هفت سری جهندم به کار نمی افتد  از خیلی نره گی دارد تباه به حیات بستن در سهم ضایعات

مسلم نیت خالیانه جور نمی کند      بوی درنده آن جایم را بالا می آورد      

 به دور های لذت از آب ریزی  می شد کنترل از دست دقیقن جا به لای مختل      

 مانند کند از پشت بلندی به جایش یخ جانمان گرفت

طاهر از نزدیکی ها       می تواند دلاکی که دیده خوابی ده ایم    

چند ظرف ببرد به اتاق گرم تر از تنگ با اذدحام

انگشت ها در هر جای بستان پستان را بگیرد        سنت مالکیت به ارجاع ساعت ها دست خط به درآنم

استخوان مچ بستگی به زبر آرواره زیر دامن را برای هر نفر از خرماها هکتاری پر شاخ داده در تقسیم سرخ اب  رعایت اصالت به نظرم برای رشد تولیدات داخلی           لنگم را هر جا گرفتی چالش سبزی بده       

دور از اختیارات نمد پوش     در فصل دسته بندی به نقش تازه چرا