نطفه ی ترا نه خورده مطلوب سر انجمادم به توضیح اینکه
در تعداد زیادی تو حالت عمومی ام
مرده ی تو سودانی ها درازی و سیاه چیز
طالب ساق سفید سبز با مخلفات اجزای اشاره زاه یافت به بافت
سنگ چینی بر باد تیری بارم به روی ریش شیخ دسته بلند تا انحنای کمر
بهر تو اندرهنهی دشتی با گو زن شیر خوار در دامنه ها به کنارم گیر
پر شیب بی دندانه دور از دور گیری های مداومت
باکتری های مرغی سر ساز کرده
لا میان هر چه در اختیار چاره شکنی به دو تا یک وقتی تنها کنیم
از نه تا یکی تو صورتی جمع بسته
از گوارش تو در تو شبی بلند سپری ام به وسعت همه مرد های منی به دام
آتش زیز چش مونت ریزم کن به غلتی
با صدای جیر دره به شاش تمام فصل |