باید کشید   هر چه درد از کش بیاید  قد لنگت  دست بیار  دو چشم از پشت بسته جز تو    ببیند  نمی زایم هر روز که    دردم کنی

یکجای از من کم است   تکان بیشتری شو  از  خورده   خورده ها    به

دارایی های داشته شک کن   ریل های بلندی بسته ام   برای رد کردن وقتی پر کشا کش   بلا    دور سرم   نباش   هم باز نباش هم     نباش   در دوردستی     تا دکمه های که توی چشم می زند     

فقط یک شب   دو صبر بزرگ بزن  تا افتادن چوب های به فشار آمده خانه    در  همسایگی   که کلا چیز خوشی می آورد     به ورود   

خونی از پر لباس تو    به خیابان شلوغی ایستاده   کلاه می آید   به حلزونی بپیچانی   تو شکری   قند    بالای  به جایم برس      با سفیده ای که از تو جاری است    حلالم کن    با  گلوله    بعد از آن      یک ستاره ظاهر خواهد شد و باور نکن  دعوت ردی زده ام به نشانی نفت کش های رنگ از با رنگی  سید احمد  سید احمد!  شن باد  اَهوندنی  بی کلاهی  شکلی در فضا دارد

 رو بازی کایک  درد آورد به سمت شوالیه کج دست تو نیستی.