بی پا یه و اساسی است قوس خارجی شکم درد

یک تا به اینکه زندان ات را به خرم

 

 از شهر تو که می روم کرج است    

در دو ساعت راه از راه حجم گیر

چشم منی چون تاب بیار       

بر فرض از این که کلمه ی دهان منی

هم باش

در اولیه پردازش به این قرار مند    کار داشت ام

به موقعیت دو زبانه  

سر زیر به بری در گرمای سطح بدن

دور دیده    چند نفر شتر سر از حوض آورده اند در بی گدار خور خوری

درارتباط با مردی که قد کشیده اش را ریل بسته

منم دایر بر پی چی ده گی هر از گه گدار 

 

 

دوم تا به درد می دارم رسی دن زود تا چاره نه یابد رفع

 

پر از ریخته رخت خاب اتاق جمعه است از بوی کجکی آفتاب

دراز به درازی   

هیچ فکر کنی دست از آب نرسیده شسته

جهان را  نشسته می شاشم

 

 

در مو های من به گرد مطابق اصول هوازی   

پراز پنکه دستی روزها

بلند گرفته درد    

پی آمدی جز تو نیست    

برمی گرد  

سر ارتفاع نه دارم

 

هیچ عکس در این جای آمد نه دارد