حذف علیه رد شده

/دست های تکان داده را من می دهد از قطار بیرون

تو به خند

به تندی رد شد خط خطی همه نقطه ها

معلوم ام

که برای حذف طریقه های می کشی/

 

 

/زیر تاب در جهت آفتاب برگشته به داخل کوپه

با کنار رفت پرده 

چشم گاو می گردد بعد از هوای زرد

نه خفته من

تکان که به خوری بو ام می شود

از ذرات چسپنده زرد شیشه/

 

 

/توی دستی پنهان منی سنگ

و لعنت بسیار نرده های نا هماهنگ

در چشم منی تو به گرد

با گرد حلالیت

کوه های سفید سرد تمام می شوند

و آغاز ام دور هر چی دور /