دیر خانشی از نیما

نیما خانش متن ام

 نگاه مرور گر به هر چه که به گذشته می رساند یک رساننده ی است برای کار انداختن به روشنی – یک تاریکی نسبت به چهره های خوب نه خانده شده باز می کند که ترجیح می شود به بند بستن و رها کردن در بعد – جلسه در چون و چرایی ها و همه حرفی شدن ها را کنار که بریزی فقت خانش اش ماند –

 

حاشیه چه می شود

  

حاشیه ها همیشه در خاهان اند که به متن به زن اند وارد شوند به جزء ی در بیایند- پیکر به بند اند – یا که پاره از زیت خود را بی اندازند در تنه ی متن که من ام این گوشه – حاشیه در وقتی مهم و کار آمد می شود یعنی پیکره مند در می آید که متن را از متن گرفته جلو خود اش را بندازد و بعد به خود اش بزند- که در قابلی یت به گیر اد  – سمت دادن - بار را گرفتن –

در نیما خانش همه ی حاشیه ها که گفته و حرف درآمد به بی خودی سمت رفت و برگشتی نه کرد – می تونست درموردی مسل تعداد روزها – شکل غلت خانی ها – چرا نیما-  جلسه گردانی ها - کلی حرف در آورد - 

و این که در بعد از مدتی همیشه ما از بین می رود – کناره زدن – هل انداختن ها رو می شود و شکل مانده گند به خود می گیرد و حال به هم زن می شود – همه چی همیشه در کنار هم در زد است که شکل پیدا می دهد – همه می توانند حازری متن باشند در هر شکل که در کارند  – نمی دونم چه قدر حاشیه گرد گرفت –

farah  به سختی در آوردن فرح  

موسا خاند و گفت mosa

armat    shahr jo

آرمات چیز های رو باز و بسته کرد - شهر جو یدالله است دیگر   

amade gan آمدن ها و شنیده کردن ها

برق که از جلسه به پرادbarq ke miravad

   jalase gardan   khab jalaseh

 جلسه گردان که در اندازه خودی اش موفق و شروع داد خوبی گرفته - و خاب که در جا می زد -                                

۶۰ به سه روز رسیده نمی بی نم که کور ام

 

 

خاک بزند از ته مورچه های من خورنده

 

زمین دایر است

 

مرتب بر هوای سرد تر که در جریان دست هایم چپ

 

 شده

 

حیات سوم شخصی که خوب می تواند به خندد

 

از جنس اش لذت به دهد

 

به توالت به نشیند

 

و خاب را خوراک را تشخیس را می تواند .