لزومن از سرت خلوت می کند

ته عصر وقت باز نشد     از پشت خانه با چه آر تا دیو    
از سر زمینه ای فراخ شده  

گل به چینش سر بدهی     بالای چند تخته کم      لازم به صدا نی ستم  توی تاریکی   پشت گودی پنجره بیا     وسط به حیاط درخت سر آفتاب    هوای بازی با دم ش می آید    تو   توی علف   به گرد گردی  
مزین به چه ی آخر اژه     به قبل از هر چه باید   

 مال منی   بی چون تو پیراهن از دبر    بخواهی نخواهد شد       حالا تو به گرد

 به کسی نمی ماند در بین ما بگوید برگشته ای      نزدیک سر شام تاریک   

  بی هر از وقت به هوای که می افتد توپ به خانه    ا ین کله پریشان موی کوتاه   با چندی فر جرم به حد پارگی دارد  
  استراحت یک شبیه خوانی مستراح، لزومن از سرت خلوت می کند.

 

نظرات 4 + ارسال نظر
فرزانه مرادی یکشنبه 29 خرداد‌ماه سال 1384 ساعت 08:02 ب.ظ http://www.manotobaham.persianblog.com

سلام ماچولی ماچول من دیگه بی سرو صدا دیگه بلا؟میخونمت بوسولو

سیاورشن یکشنبه 29 خرداد‌ماه سال 1384 ساعت 09:57 ب.ظ http://siavarshan.blogsky.com/

سلام ....حقیقتش خواندن این فونت خیلی سخت است ....بهتر است مثل پست قبلی از فونت شماره ۲ و رنگ تیره استفاده کنید ...

عبدالحسین سه‌شنبه 31 خرداد‌ماه سال 1384 ساعت 09:59 ق.ظ http://mahdisma.blogsky.com

خوندش خیلی سخته

کامیرا پنج‌شنبه 2 تیر‌ماه سال 1384 ساعت 02:16 ب.ظ http://www.bandarabbascity.com

آخ گفتی ! من هم با عبدالحسین موافقم ... خوندشن سخته .. من موندم نویسنده این شعر چطوری تونسته همچین شعری بگه ؟

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد