خط تو که هنوز خوب نشده اما همین که می نویسی بدون خط خودش نعمتی است با یکی از همین جوانترهای تئاتر شهر خسرو را دیده اند تو هم سری بزن و هر فحشی که داشتی اگر خدای نکرده سر خودم آوار کن که رفیق برای همین آوارگی هاست که در می رود منتظر هستم تا ببینم در مورد این چیزی که خوره شده افتاده به قلمم چه می گویی
سلام عزیز! « همه ی آنچه می خواستی درباره یک مهدی موسوی بدانی اما هیچ وقت جرات نمی کردی بپرسی!!! » با آدرس جلسات کرج و تهران مصاحبه مفصل و خواندنی با « روزنامه کارگزاران » یک شعر داغ چاپ نشده... بعد اینهمه نبودن آمده ام و منتظرت هستم...
سلام دکتر هدی قریشی و مونا زنده دل در جلسه نقد سایت عروض مجموعه متفاوت: صدای موجی زن منتظر حضور شما و حرفهای مفیدتان هستند تهران- میدان بهمن (کشتارگاه سابق!!)- فرهنگ سرای بهمن- سالن فرهنگ چهارشنبه 9 اسفند- ساعت 2 تا 6 . با حضور جمعی از مطرح ترین شاعران کشور ( حضور برای عموم آزاد است ) برای اطلاعات بیشتر یا تهیه کتاب به وبلاگ مراجعه بفرمایید منتظرم...
سلام بر ساجدی عزیزم . مرسی از کامنت ها . ساجده جان من خیلی دلم می خواهد که بیام پیش شما عزیزان لااقل یکی دو روز . خودت می دونی دلم پیش شما دوستان عزیزم است ولی پاهایم گیر کرده در جهنمی به نام تهران بزرگ
بنام کلام آفرینی که دست عنایتش به واژه ها رنگ می بخشد و برگ برگ ابیات با نسیم رحمتش به گل می نشیند گر رفتم تو یادم کن اگر مردم تو خاکم کن اگر ماندم در این دنیا به مهر خود تو شادم کن .سلام ..دوست عزیز مروارید غلطان به روز شد..منتظر حضور گرم شما هستمسبزباشید و آسمانی یا حق...
یادداشتی بر سخنان دکتر سروش در کتاب قصه ارباب معرفت یک نکته بر معلم . . . . . . سلام با این مطلب به روز هستم امیدوارم بتوانم نظرتان را در این مورد بدانم با تشکر و سپاس پیشاپیش
[ بدون نام ]
پنجشنبه 10 اسفندماه سال 1385 ساعت 05:24 ق.ظ
SALAMI NIST KE BE SHOMA KERMANIHAYE PAST BEFERESTIM.......!!!?? SHOMA AZ ZATE GORGHAYE GOROSNE"EID .....AZ ZATE MAGHOL .......AZ ZATE ESKANDAR AZ ZATE INHA HAM BADTARID .........VAY BAR SHOMA NOKHBE KOSH HA KE KESANI CHON RABI"EI VAZIRI HA VA MORTAJA HA VA SHARIFIHA VA NEYESTANI HA VA VA VAVA ... BAYAD DAR MANJELABE KERMAN BE BALAHAYE KHODAYAN GEREFTAR AYAND ............!!!! MA AZ DURE DURE DUR HAM BUYE MANJELABE KERMAN RA ESTESHMAM MIKONIM VAY BAR SHOMA KE LAKEYE NANGI BAR NAM HAYE BOZORGI CHON MANUCHEHRE NEYESTANI HASTID VVVVVVVAAAAAAAAY BAR SHOMA O SHAHRETAN
. . . تا کجا من اومدم ؟ چطوری برگردم ؟ چه درازه سایه م چه کبوده پاهام من کجا خوابم برد ؟ یه چیزی دستم بود کجا از دستم رفت من می خوام برگردم به کودکی م . . .
با سلام وبلاگ با مبحث کالبد شکافی یک شاعر - شماره یک ، جنازه اول : صالح سجادی به روز شد .منتظر نظرات مفید و پر بار شما هستم. با تشکر ارادتمند مهدی آذری
عرض شود که یه خورده علامت تعجب شدم ایضا سوال ویرگول و اینا شدم یا نه دقیقا یادم نیست ولی یادم هست سرم پهن شد قسم می خورم
این عین خوب عالی بودن است قسم می تونم هم به خورم
azizollahi
یکشنبه 20 اسفندماه سال 1385 ساعت 10:14 ق.ظ
آنگاه که در تو درتوی ذهن خویش کتاب خاطرات برنامه هایم را ورق میزنم هیچ برگی را درخشانتر و زیبا تر از آن شب بیاد ماندنی شیرپلا نمی یابم! . . . خدایا چه می بینم ؟! . . . آیا بیدارم ؟!! . . . یا که سر مست از حلاوت یک رویایم !
اول سپاس از آن خدائیست که بر من منت نهاد و آتش عشق دیدار دوستان و همنوردان عزیز را در دلم شعله ور ساخت . در آن شب زیبای شیرپلا و تجمع گرم وبلاگ نویسان و اعضای گروه بزرگ کوهنوردی تاریانای اهواز و فولاد خوزستان دل به یکدیگر سپردیم ، دست در دستها فشردیم و اراده کردیم تا بار دیگر صبحگاهان با فتح دگر باره قله ای رفیع ، اراده و آرمان خویش را برهمه موانع و چالشهای فر روی تحمیل کنیم. . . . و دیدید که توچال با آن همه غرورش ، مه و بادش ، سوز و برفش چه آسان تسلیم گامهای استوار ما شد !
. . . چون ما اشرف مخلوقاتیم ! . . . چون ما می توانیم !
پروانه های زیبایی که در آن جمع دور هم بودند :
جنابان : علی یاری / مشولی / دکتر عباسی / آنا فراهانی / محمد سلامت / حامد حصاری /نوید عظیمی/ احسان ذکاوتی / هادی صابری / مستان رمضانی / ساجده کشمیری / هاله باقری . . . و دهها همنورد دیگر .
و دست آخر خاری که در این بوستان خود را بجای گلی جا زد : عبدالله عزیزالهی
درود بر دختر خلیج پارس . خانک ساجده کشمیری . من هم از همین نزدیکیهای تو اهواز هستم . گمان نکنم شما مرا به یاد داشته باشید و لی من شما را به خوبی به یاد دارم . دو بار در تهران شما را دیدم بار اول فکر کنم در چهارشنبه شعرخوانی در انتشارات تیران جام خیان کیم خان بود که آقایا صالحی و زنده یاد آتشی و امرایی و معتقدی و مولوی و هیوا مسیح و خانم پوران فرخزداد هم بودند و شما شعری خواندید . بار دوم هم در نشست حاشیه نمایشگاه کتاب تهران در اردیبهشت امسال بود که کنار هم نشسته بودیم و من از شما پرسیده بودم که آیا شما را پیش از این در همان جا که گفتم ندیده ام و .... بگذریم . در همان ویزه نامه هم شعری از من در بخش خوزستان چاپ شده ... به هر روی شعر شما واقعن قوی است بی تعارفق . من معمولن برای چند نفر انگشت شمار در وبلاگشان پیام می گذارم مانند خانم سرشکی . شبلی فایزه یاسر بابایی وو چند تن از دیگر دوستان جوان هم سال و هم حال . امید وارم بار دیگرتری هم ، هم را ببینیم . خوشحال می شوم به شعرهای من نگاهی بیندازید و اگر اشکالی دارند که دارند نقد کنید . . حالم از پیامهلی بی ربط به موضوع نوشته به هم می خورد . اما نظر من در باره این شعر شما :آن قدر خاب است که به شب نمی رسد
مناسب لب گیری ایستا
در زیره های زمین
بالای یازده فکر می رسد وا جد بلعیده شدن .بسیار آغاز خوبی دارد اما پرسشم این است که عمدن خواب راذ خواب نوشته اید و ضمیرهای چسبان و پیشوند ها و پسوند هایی که معمولن به واژه می چسبند را مانند : شرایط زلف تاب دار را "می فهم اد " ( می فهمد ) یا . نشسته گی ( نشستگی ) و یا به گیر (بگیر ) . آیا این تنها رسم الخط مورد علاقه ی شماست و یا قصد خاصی دارید . ببخشید می دانم که این سوالها را نباید از شاعر پرسید اما چه کنم که شش هفت سالی است که دانشجوی ادبیاتم و البته خوشبختانه دارم از شرش راحت می شوم و پایاننامه ی فوق لیسانسم را تمام می کنم با موضوع باستانگرایی در زبا شعرری _ دستور و واژگان _ شاعران معاصر ) و به همین سبب حساسیت های زیادی به ساختهای دستوری و نگارشی و رسم الخط دارم ..یک آلرژی مزمن و لا علاج است . منتظرم به وبلاگم سری بزنید و شعرهایم را بررسی کنید و اگر می شود پاسخ این پرسشها را هم بدهید . با سپاس .سوشیانس ایرانی ( مهدی سلطانی ) اهواز . .... روزهایت پرتقالی باد و شبهات آبی آسمانی
مرسی اتم از این همه کلمه رسم الخط یا هر چی من فکر می کنه هر جور که کلمه می یاد نوشته به شه در بهتره نمی دونم من می نویسم
راستی ساجده خانم کشمیری . من دوست دارم به وبلاگ شما لینک بدهم الان لینک می دهم . شما هم اگر شعرهای مرا در حد و اندازه ای دیدید که !!!!!!!!!! لینک بدهید !!! چشم به ره که نه به رایانه ام انگشت رتجه ی شما را در قرن بیست و -فاصله - یکم
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
سلام
خیلی خوبه...خیلی...
با آبی مگسی به روزم
با خبر جلسه ی نقد کتاب " صدای موجی زن "
به روزم
.
.
.
و درد در تنم فرو رفته
خط تو که هنوز خوب نشده اما همین که می نویسی بدون خط خودش نعمتی است
با یکی از همین جوانترهای تئاتر شهر خسرو را دیده اند تو هم سری بزن و هر فحشی که داشتی اگر خدای نکرده سر خودم آوار کن که رفیق برای همین آوارگی هاست که در می رود
منتظر هستم تا ببینم در مورد این چیزی که خوره شده افتاده به قلمم چه می گویی
می یام وقت ام بده
سلام عزیز!
« همه ی آنچه می خواستی درباره یک مهدی موسوی بدانی
اما هیچ وقت جرات نمی کردی بپرسی!!! »
با آدرس جلسات کرج و تهران
مصاحبه مفصل و خواندنی با « روزنامه کارگزاران »
یک شعر داغ چاپ نشده...
بعد اینهمه نبودن آمده ام و منتظرت هستم...
درضمن کلاژ جالبی بود
مشغول اکتشاف هستم فعلا...
سلام. خسته نباشی کوهنورد!!
سلام شعرت خوندم.باید دوباره بخونمش. من هم یه کار تازه گذاشتم.بخونی خوشحال می شم
کوتاه در یک نظاره ارتفاع افتاد کوه ها برگشت از بهمن
سپاس / من نیز فرها نوشتم
...
خورشید باش ، که اگر خواستی بر کسی نتابی ، نتوانی . " زرتشت "
...
دار ، دار ِ توام ، سر داری بی سر از تو روسری ات آویزان... آواره ام
وای از این سر داری و روسری که به هم ریخته
دو چشم تیره به اندازه ی کفایت بد
که توی قاشقتان بود و...
سلام
با دو تا غزل نسبتا بروزم؟
سلام
سلام
دکتر هدی قریشی
و
مونا زنده دل
در جلسه نقد سایت عروض
مجموعه متفاوت:
صدای موجی زن
منتظر حضور شما
و حرفهای مفیدتان هستند
تهران- میدان بهمن (کشتارگاه سابق!!)- فرهنگ سرای بهمن- سالن فرهنگ
چهارشنبه 9 اسفند- ساعت 2 تا 6
.
با حضور جمعی از مطرح ترین شاعران کشور
( حضور برای عموم آزاد است )
برای اطلاعات بیشتر یا تهیه کتاب
به وبلاگ مراجعه بفرمایید
منتظرم...
مبارکه !
چی باید باشد در من فهم
سلام بر ساجدی عزیزم . مرسی از کامنت ها . ساجده جان من خیلی دلم می خواهد که بیام پیش شما عزیزان لااقل یکی دو روز . خودت می دونی دلم پیش شما دوستان عزیزم است ولی پاهایم گیر کرده در جهنمی به نام تهران بزرگ
جهنم زیر پا باشد و نه گیرد
سلام سارای کشمیری
روزبروز برام سخت تر می شی آنقدر که دست نیافتنی
فهم کردنت ایروزها مشگل تر شده
کمی تسهیل کن انرژی برای فهم کردنت زیاد صرف میشه
سخت بر من می گذرد هم روز ها که در فقط صرف خودم
در من تا دو تا شده . مثل همهی لباس های تا شده
راستی از خود دوست دراورده ام نگاه..!
http://painblood.blogfa.com
دیدمت ساجده ی عزیز.فرو رفتن و بر آمدن بی حس.
هستن به زیر برف.
نقد بشه ؟
یعنی می شه ؟
بنام کلام آفرینی که دست عنایتش به واژه ها رنگ می بخشد و برگ برگ ابیات با نسیم رحمتش به گل می نشیند گر رفتم تو یادم کن اگر مردم تو خاکم کن اگر ماندم در این دنیا به مهر خود تو شادم کن
.سلام ..دوست عزیز مروارید غلطان به روز شد..منتظر حضور گرم شما هستمسبزباشید و آسمانی یا حق...
حضور گرم من دوست عزیز ... چی باید گفت
یادداشتی بر سخنان دکتر سروش در کتاب قصه ارباب معرفت
یک نکته بر معلم
. . . . . .
سلام با این مطلب به روز هستم
امیدوارم بتوانم نظرتان را در این مورد بدانم
با تشکر و سپاس پیشاپیش
با یکی از همین احوالات آدم دود زده بروزم سر بزن
خوشحال می شوم
راستی این وبلاگت را هم بروز کن تو که مثل ما کامپیوتر گم کرده نیستی
مهم گم کرده گی است که هست هر چه باشد
جورابهای چرکت رامی شویم روی شانه هایم پهن می کنم پاهایت خشک می شوند
... از :شعرآستان دراز کوش
به وبلاگ شعراستان دعوتید .نقد و نظرتان را خواستاریم .در صورت تایید لینک مراتب را اطلاع دهید.
و هنوز عرفان هستم ! به ترانه خانه ام بیا دوست
SALAMI NIST KE BE SHOMA KERMANIHAYE PAST BEFERESTIM.......!!!??
SHOMA AZ ZATE GORGHAYE GOROSNE"EID .....AZ ZATE MAGHOL .......AZ ZATE ESKANDAR AZ ZATE INHA HAM BADTARID .........VAY BAR SHOMA NOKHBE KOSH HA KE KESANI CHON RABI"EI VAZIRI HA VA MORTAJA HA VA SHARIFIHA VA NEYESTANI HA VA VA VAVA ... BAYAD DAR MANJELABE KERMAN BE BALAHAYE KHODAYAN GEREFTAR AYAND ............!!!! MA AZ DURE DURE DUR HAM BUYE MANJELABE KERMAN RA ESTESHMAM MIKONIM VAY BAR SHOMA KE LAKEYE NANGI BAR NAM HAYE BOZORGI CHON MANUCHEHRE NEYESTANI HASTID VVVVVVVAAAAAAAAY BAR SHOMA O SHAHRETAN
سلام !
خط رو بذاری جلو افتاب راه میره
نه در خیر هم آفتاب است که می چرخ دارد در خط ام
من برگشته گی هست
منتظر
بیا
هنوز سلام
من هم آرام سلام می کنم . .. و آرام بر می گردم . همینطور که از لحظات تو می روم . با گوشه چشم تیزبینم اشاره می کنم : باز می گردم بانو!
تا سلام...
خوش به حالمی
. . .
تا کجا من اومدم ؟
چطوری برگردم ؟
چه درازه سایه م
چه کبوده پاهام
من کجا خوابم برد ؟
یه چیزی دستم بود
کجا از دستم رفت
من می خوام برگردم به کودکی م
. . .
به رخم کشیده شد.
تخلیه عمومی به روز است
وی خیالت پیش روی عاشقان
زنده ای ؟
دارم باشم
سلام. آخرین پنجره با کلی خبر و یک مسابقه و یک غزل تازه به روز شد. منتظر نقد و نظرتان می مانم.
با سلام
وبلاگ با مبحث کالبد شکافی یک شاعر - شماره یک ، جنازه اول : صالح سجادی
به روز شد .منتظر نظرات مفید و پر بار شما هستم.
با تشکر
ارادتمند مهدی آذری
ای بسا دو ترک چون بیگانگان
هم دل، هم گام، هم نفس
عکسهای صعود کوهنوردان تاریانا اهواز و وب لاگ نویسان کوه، توچال، اسفند ۸۵:
http://community.webshots.com/album/558098887aubjwa
عرض شود که یه خورده علامت تعجب شدم ایضا سوال ویرگول و اینا شدم یا نه دقیقا یادم نیست ولی یادم هست سرم پهن شد قسم می خورم
این عین خوب عالی بودن است قسم می تونم هم به خورم
آنگاه که در تو درتوی ذهن خویش کتاب خاطرات برنامه هایم را ورق میزنم هیچ برگی را درخشانتر و زیبا تر از آن شب بیاد ماندنی شیرپلا نمی یابم!
. . . خدایا چه می بینم ؟!
. . . آیا بیدارم ؟!!
. . . یا که سر مست از حلاوت یک رویایم !
اول سپاس از آن خدائیست که بر من منت نهاد و آتش عشق دیدار دوستان و همنوردان عزیز را در دلم شعله ور ساخت .
در آن شب زیبای شیرپلا و تجمع گرم وبلاگ نویسان و اعضای گروه بزرگ کوهنوردی تاریانای اهواز و فولاد خوزستان دل به یکدیگر سپردیم ، دست در دستها فشردیم و اراده کردیم تا بار دیگر صبحگاهان با فتح دگر باره قله ای رفیع ، اراده و آرمان خویش را برهمه موانع و چالشهای فر روی تحمیل کنیم.
. . . و دیدید که توچال با آن همه غرورش ، مه و بادش ، سوز و برفش چه آسان تسلیم گامهای استوار ما شد !
. . . چون ما اشرف مخلوقاتیم !
. . . چون ما می توانیم !
پروانه های زیبایی که در آن جمع دور هم بودند :
جنابان : علی یاری / مشولی / دکتر عباسی / آنا فراهانی / محمد سلامت / حامد حصاری /نوید عظیمی/
احسان ذکاوتی / هادی صابری / مستان رمضانی / ساجده کشمیری / هاله باقری . . . و دهها همنورد دیگر .
و دست آخر خاری که در این بوستان خود را بجای گلی جا زد : عبدالله عزیزالهی
به نام خدا.
سلام دوست نازنین.
یا دو ترانه از خودم به روزم و منتظر نظرات ارزشمندتان.
پیروز و پاینده باشید.
یا مولا علی[گل][گل][گل]
آن خط سوم ، ساجده است
حس در آوردی و این یعنی فهم
درود بر دختر خلیج پارس . خانک ساجده کشمیری . من هم از همین نزدیکیهای تو اهواز هستم . گمان نکنم شما مرا به یاد داشته باشید و لی من شما را به خوبی به یاد دارم . دو بار در تهران شما را دیدم بار اول فکر کنم در چهارشنبه شعرخوانی در انتشارات تیران جام خیان کیم خان بود که آقایا صالحی و زنده یاد آتشی و امرایی و معتقدی و مولوی و هیوا مسیح و خانم پوران فرخزداد هم بودند و شما شعری خواندید . بار دوم هم در نشست حاشیه نمایشگاه کتاب تهران در اردیبهشت امسال بود که کنار هم نشسته بودیم و من از شما پرسیده بودم که آیا شما را پیش از این در همان جا که گفتم ندیده ام و .... بگذریم . در همان ویزه نامه هم شعری از من در بخش خوزستان چاپ شده ... به هر روی شعر شما واقعن قوی است بی تعارفق . من معمولن برای چند نفر انگشت شمار در وبلاگشان پیام می گذارم مانند خانم سرشکی . شبلی فایزه یاسر بابایی وو چند تن از دیگر دوستان جوان هم سال و هم حال . امید وارم بار دیگرتری هم ، هم را ببینیم . خوشحال می شوم به شعرهای من نگاهی بیندازید و اگر اشکالی دارند که دارند نقد کنید . . حالم از پیامهلی بی ربط به موضوع نوشته به هم می خورد . اما نظر من در باره این شعر شما :آن قدر خاب است که به شب نمی رسد
مناسب لب گیری ایستا
در زیره های زمین
بالای یازده فکر می رسد وا جد بلعیده شدن
.بسیار آغاز خوبی دارد اما پرسشم این است که عمدن خواب راذ خواب نوشته اید و ضمیرهای چسبان و پیشوند ها و پسوند هایی که معمولن به واژه می چسبند را مانند : شرایط زلف تاب دار را "می فهم اد " ( می فهمد ) یا . نشسته گی ( نشستگی ) و یا به گیر (بگیر ) . آیا این تنها رسم الخط مورد علاقه ی شماست و یا قصد خاصی دارید . ببخشید می دانم که این سوالها را نباید از شاعر پرسید اما چه کنم که شش هفت سالی است که دانشجوی ادبیاتم و البته خوشبختانه دارم از شرش راحت می شوم و پایاننامه ی فوق لیسانسم را تمام می کنم با موضوع باستانگرایی در زبا شعرری _ دستور و واژگان _ شاعران معاصر ) و به همین سبب حساسیت های زیادی به ساختهای دستوری و نگارشی و رسم الخط دارم ..یک آلرژی مزمن و لا علاج است . منتظرم به وبلاگم سری بزنید و شعرهایم را بررسی کنید و اگر می شود پاسخ این پرسشها را هم بدهید . با سپاس .سوشیانس ایرانی ( مهدی سلطانی ) اهواز . .... روزهایت پرتقالی باد و شبهات آبی آسمانی
مرسی اتم از این همه کلمه
رسم الخط یا هر چی من فکر می کنه هر جور که کلمه می یاد نوشته به شه در بهتره نمی دونم من می نویسم
راستی ساجده خانم کشمیری . من دوست دارم به وبلاگ شما لینک بدهم الان لینک می دهم . شما هم اگر شعرهای مرا در حد و اندازه ای دیدید که !!!!!!!!!! لینک بدهید !!! چشم به ره که نه به رایانه ام انگشت رتجه ی شما را در قرن بیست و -فاصله - یکم