دست های لندن ام باز اند که باد نمی برد امی در تند کرده شده
همی امارت بنای سه بار تا ماندنم می زند می زن اد در گوش کرام چنگ در موی نه سیاه ام
مال کتک ام در دهان باز فرو داده
شیار دره ها یک راه اند با هزار جور خم ابروی گشاد گشاد
چاک و لاک ام به لای تیغ و خار خارکی ها
گودی ها
فرو تو می برد
به رند
جای که رنده شده ها می رانند در اندازه ی برش یقه
حرف می جهد از دیوار جهت قبله نیست در نمای بیرونی شکم
قد بلند تو بلند روی تو پا بلند
شعاع خیابان پیدا می شود در وسط آفتاب
دماغ زندگی می دهد در حجله ی سوم کس
به خند در ابر حرکتی نیمه باهار
جریان ها از راه پشت بام هم به ساختمان های دور می رسد
با منبع آب های خاموش .
سلام
جالب بود!
موفق باشی.
..............
برای بهاری که هار
تدارک چه دیده ای ای یار ؟
..
..
..
..
کتاب الکترونیکی بریم هواخوری در نشر پاریس منتشر شد
برای دریافت کتاب به این نشانی در مجله ی شعر بروید:
http://www.poetrymag.ws/docs/mehrdad_fallah/berim_havakhori.htm
سلام. خاشن شعر و دیدنین تصویر سازیی
سلام.
یکی از شعر های راحتترت رو میدی من بخونم ؟
چه گیج اند..گودی ها که فرو نمی برد پایین را!
انها از مخمصه همیشگی اشان حرف می زدند
و سالن های اطراف را زیر سر گذاشته بودند
آنها دقیقا با چشم های ابی و پولک های ریز
سرشان را روی کف خیابان له کردند
و مغز های گوسفند توی دیگ می جوشید
آنها از دست دادن شروع شده بودند
از دست و پا زدن بر می گشتند
دست و پا می زنیم
وقتی به پشت توی آب می خوابی می توانی گریه کنی
آنها از دست دادن برمی گشتند
و کف دست هرکدامشان چند قطره عرق ریخته بود
مست بودند
و گرنه اعتراف نمی کردند
از چشم های یکیشان که برمی گشتم
اسلحه برداشته بودم
انها اهل دوئل بودند
می خواستم تمام میدان ولی عصر را
پنجاه و هشت بار بچرخم دور خودم
جمعه بود
چند جنده ی خیابانی دست در دست هم
به پیاده نظام ها سلام جنسی دادند
آنها هنوز برنگشته بودند
پشت سرهاشان خلوت شود
اول فروردین هشتادو هفت
رویان
به نظرت می ام و میخونمت یا اینجا یا در مشترک کاری
بوس بوسمی هام هامی
دور تو جمعه می زد با خیابان - با کف دست یک قطره عرقی ام این اعترافات را با کلمه برگشت ام
اسلحه بر داشت ام
می خاست ام اهل دوئل باش ام ۵۸ ساله
با جنده ای دست در دست هم
سلام جنسی را تو به ده بر نه گشته
در خلوت پشت سر
چه قدر شل اند برای جای کار داشتن - خوش مان آمد
سلام و عرض ادب
خیلی تلاش کردم تا با نوع ِ نوشتتون ارتباط برقرار کنم، اما نشد!
سلام...کتابتون رو از آقای فروزنده گرفتم...جالب بود و خاص...تبریک می گم خانوم!!
سلام . حالا که اولین نفرم ؛ شکستنت زیباست اما برخی مواقع ساختگی به نظر میرسد . آفرینش های زبانی در نوشته هایتان عالی است . برقرارباشید و آفریننده . یا علی
قد بلند تو بلند روی تو پا بلند ... مرسی!
..........
برای بهاری که هار
تدارک چه دیده ای ای یار؟
..
..
..
کتاب بریم هواخوری منتشر شد.
برای دریافت آن به مجله ی شعر بروید:
http://www.poetrymag.ws/docs/mehrdad_fallah/berim_havakhori.htm
کتاب بعدی هم حتما در راه است .نه؟
ها در زودی به زودی
.
پیاده روی هنرمندان دور جزیره هرمز عصر پنجشنبه ۲۲ فرودین ۸۷ شروع حرکت ساعت پنج عصر قلعه پرتقالی ها برای آگاهی بیشتر به وبلاگ سر بزن
سلام
مرسی خیلی لذت بردم به سفارشه یکی زا دوستام با مطالبتون و کتابتون آشنا شدم برای من که خیلی جالب بود سعی میکنم مرتب پیگیر مطالبتون باشم .
به امید موفقیت بیشتر
خوبه- با تمام مرسی تم
سلام عزیز
با یه کار به روزم [گل]
س ل ا م
سال خوبی داشته باشی
امیر خالقی در حین بمب گذاری در وبلاگش دستگیر شد
سلام ساجده
میکشمت اگه ببینمت
نه تو این وبلاگ لینکم کردی نه تو اون یکی وبلاگت
بات قهرم...
دلمم خیلی براتون تنگ شده به گنجیشکک هم سلام برسون
کاش میشد بازم بیام...
شما چرا نمییاید تنبلا ؟
می ک ش م ت ت ت ت ت......
من می کشته شده ام - با گنجیش کک هم می شویم می آیم به نصفه ی جهان همی زودی - باشد تا لینک
سلام
به دانش اگر مرد را راستی...
منتطرتم حتما با نظر بیا...[گل]
نکنت بمب تو سرت منفجر بودن
حتما بیا حتما بیا منتظرم بیا اگه نیایی نه بیا
جنگ تو کدام است؟
جنگ در مشتی از موها است که رهایند و کناره رفتن از بغل ها -
از مطالبتان استفاده کردم بما هم سر بدهید واز نظریات خود مارا مطلع سازید
چه عجب خبری از ما گرفتی اشنای دیروزها...
سلام . سوای حالی که داد لحن و گویش مونوتن می نماید
عروسی خفته، بوسه ی سحر آمیز همسر را انتظار می کشد که کم کم روحی را تزریق می کند که او را به زندگی می آورد . در عوض ماموریتی که اسپرم دارد این است که سرتاسر وسعت اندام جنسی زن را در جستجوی تخمک حرکت کند . یک نقل مردمی می گوید که اسپرم سفر پرمخاطره ای را انجام می دهد در تاریکی گرم ،جایی که تقریبن از پای در آمده ، نابود می شود. باقیماندگان به تخمک اظهار عشق می کنند ، نامزد های موفق غنیمت را فرامی گیرند
خاله ساجی از این که میخواهید نیم آ را خونی کنید من هم سپاس از همه
زنده گی
زنده گی
شاید ...
دانستم
خدایا این چه مصیبت و بدبختی وحشتناکی است که بر انسان وارد شده است. این واقعاً یک بلای عظیم است، یک خسران فاحش است که انسان حالات اصیل و فطری خود را فراموش کند، با فطرت خود بیگانه شود و به جای آن یک شبه هستی دروغ و عاریت را حاکم بر خود و زندگی خود نماید.
انسان چند سالی بیشتر هستی و حیات معنوی به معنای واقعی ندارد آنهم معنویتی که هنوز خام است و رشد نکرده است ـ طفل معصوم سفر زندگی را تازه شروع کرده و هنوز در ابتدای راه است که جامعه آن میراث شوم را یک شبه، مثل یک کابوس هولناک بر او تحمیل میکند.
و این میراث است که چشمه هستی فطری شاداب و پر طراوت او را میخشکاند و از او یک کویر خشک و یک برهوت میسازد که زمانی به طراوت و زیبایی بهشت بوده، کویری که پر از خار است با مقداری گلهای کاغذی که فقط زرق و برق دارند، نه بو نه شادابی و نه طراوت.
ساجده چطوری خوبی ؟ مال کتک ام من هم مال کتکم از دست کی و از برای چی بماند ؟ میخوام بدونم اصل حالت چطوره ؟
سلام . به امید خدا...
مرسی از جار...
نمی دانم تو یا کس دیگری گویا دیروز از طریق وبلاگت امده بود وبلاگم که مشکل داشت و چیزی از متن ها دیده نمی شد.
اگر مایلی با شکلی تازه میزبانم.
فکر می کنم درست نخوندمش ولی قشنگه!!!
این که برچسب .. به چسب اش نمی چسبد ..خطاست ؟
بیا بچسب به برچسب
اشراق با
شعری از احسان هاشمی
دوشعر از امیر مهدی بیات
شعری از مینو جمال زاده
و همچنین مقالاتی از :
فرشید جوانبخش ( حیات ساختاری)
علیرضا سمیعی(اتفاق شاعرانه ای نمی افتد)
احسان هاشمی(حمایت از زنان شاعر،خیانت به شعر زنان)
فرزاد سالک نیا( یقین یافته/کارکرد کلمه)
سودابه گلشنی راد(از رنجی که نمی برند!)
مهران حاج محمدیان(یک متن را چگونه تحلیل کنیم/مقدمه ای بر تحلیل انتقادی گفتمان)
به روز است
سلام ... البته کمی دیرهنگام!
به ر و ز م...
یه چیزی هست که حتما باید نظر بدی
اختتامیه جلسات خانش ونقد وبررسی نیما به حضور وصدای مسعود فرح .سازمان ملی جوانان ساعت ۶
با تنی از حالا سلام خوبی ؟
این شطرنج تا ابدیت بی ژرنده می ماند .
کجایی دختر ؟
بد نبود اما جای وژه ها رو بد نشان دادی امید وارم که الفبای شعرت در این نوع کلمات خلاصه نشود.
(یا حق)
ترانه ی شما منو یاد این شعر ارزشمند می ندازه که شاعر فرمود: دبی بودن لندن ...دختش قد بلندن ....
مجموعه ندیمه نورد که شامل شعرآستان های من است با مقدمه ی استاد دکتر قدمعلی سرامی پس از ۳ بار انتشار الکترونیکی به صورت مجلد و در شمارگان محدود منتشر شده است .دوستان علاقمند در صورت تمایل می توانند با من از طریق ای میل یا موبایل تماس بگیرند تا نسبت به ارسال اثر اقدام شود .
این مجموعه شامل ۱۸ شعرآستان است که با تفاوت هایی کمی و کیفی نسبت به نشر الکترونیکی آماده شده است .دکتر سرامی استاد کرسی ادبیات فارسی از مفاخر ادبیات کلاسیک و نوی ایران است که در مقدمه ی خود به تولد طرز ابداعی شعرآستان و متن آن نگاهی منتقدانه داشته به بحث در مورد جهان پست مدرن پرداخته است.
خوبید ؟ منتظریم ...
سلام ساجده. چه بلایی سر سرپهنگی اومده؟ چرا اونجوریش کردی؟ تو اونو کشتی ی ی؟؟!!
حالت خوبه؟ بیا طرفای ما تا مطمئن بشیم حالت خوبه
عرض سلام. عرض دیگری نیست.
کی همدان می آیی ؟
انتظار ؟
حضرت عباس از مشک خانه محراب زد
شب بود و خورشید به روشنی می درخشید .پیرمردی جوان یکه و تنها با خانواده اش در سکوت گوش خراش خیابان قدم زنان ایستاده بود...
سلام عزیز
اول شعرها را بخوان
بعد کلمات آبی متن ها را دنبال کن که قابل کلیک هستند
بعد متن ها را بخوان
(می توان جای قسمت دوم و سوم را عوض کرد
من ترجیح می دهم با حوصله باشم و اول متن ها را بخوانم و بعد کلمات آبی را)
و در آخر فاتحه ای برایم بفرست...
.........
با دو شعر تازه
خبر حضور چندین کتاب تازه و عالی در نمایشگاه امسال
قرار ملاقات من با شما!
و
از نفس افتاده- ناشناس به این آدرس- فرشته های کاغذی
یعقوب یادعلی- خبرها و لینک های داغ- اشک های آقای مهندس
غلت!! ننویسیم- انجمن شاعران مرده- پیشنهاد بی شرمانه
وزن زمان- نفس عمیق
و... به روزم
با «یه پنجره که هرگز، به جایی وا نمی شه»
سلام
حقیقتا من هم اگر چندتا دوست دیگه مثل محمد داشتم دیگه نیازی به پخش کننده برای کتاب های آیندم نبود.
محمد فروزنده هدیه جالبی رو مهمون بی خوابی هام کرده که بوی ۲۰۶ پرتقالی میده.
اسمی که از بس شده به پشت افتاده ... گاهی
هنوز چند صفحه بیشتر نخوندم اما لذت می برم . فعلا. ا
گر دوست داشتی حرف بسیار دارم.
سری هم به من بزن شاید تو هم....
فقط یک احتمال پرتقالی دویست و شش می تواند دریچه میترال را محکم بکوبد...
همین